آموزش تصویری معنای علائم شکلک های یاهو

معنای علائم شکلک های یاهو


تاريخ : دو شنبه 26 تير 1391 | 11:44 | نویسنده : رضا و بروبچ |
۲۵ خرداد
عکس خنده دار ترول بی ادبی بوسه ی عشق فرانسوی و غنچه کردن لب ها

عکس خنده دار ترول مسابقه بوسه و غنچه کردن لب ها



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 21:38 | نویسنده : رضا و بروبچ |

عکس لو رفته شخصی شبیه کریستیانو رونالدو



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 21:35 | نویسنده : رضا و بروبچ |

ترول,ترول فیس,ترولینگ,ترول فارسی,ترول ایرانی,forever alone,همیشه تنها,کبوتر و باز,ترول جدید



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 21:29 | نویسنده : رضا و بروبچ |

ترول جدید تبریک تولد جذاب روی فیسبوک بهترین دوستم



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 21:25 | نویسنده : رضا و بروبچ |

عکس های خنده دار فوتوشاپی +زندگی نامه ماریو بالوتلی و ایکر کاسیاس و ویسنته دل بوسکه گونزالس در یورو ۲۰۱۲  در ادامه مطلب
 

 

عکس فتوشاپی ماریو بالوتلی و ژست گرفتن بعد از زدن گل دوم

عکس فتوشاپی ماریو بالوتلی و ژست گرفتن بعد از زدن گل دوم در یورو ۲۰۱۲

.

.

 

عکس فتوشاپی ماریو بالوتلی و ژست گرفتن بعد از زدن گل دوم

عکس های فتوشاپی ماریو بالوتلی و ژست گرفتن بعد از زدن گل دوم در یورو ۲۰۱۲

Mario Balotelli

ماریو بالوتلی

فوتبالیست اسپانیایی اصالتا اهل عنا میباشد  متولد سال ۱۹۹۰ (۲۰ ساله و متولد پالرمو ایتالیا میباشد و بزرگ شده توسط خانواده ایتالیایی میباشد نه توسط خانواده واقعی خود) که در تیم ملی ایتالیا و منچستر سیتی بازی میکند
با خوزه مورینیو روابط تیره داشت و در سال ۲۰۰۹ به خاطر مشکلات انظباطی به حالت تعلیق در آمد
کار خود را با تیم lumezzane آغاز کرد
در کارنامه خود بازی در تیم اینتر میلان را دارد
سرعت قدرت و توانایی های فنی از توانایی های او میباشد
وقتی که خوب بازی کند به او «سوپر ماریو» می‌گویند و وقتی که که در بازی کنترل عصبی خود را از دست دهد، به او «ماریوی دیوانه» می‌گویند.
 



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 21:21 | نویسنده : رضا و بروبچ |

عکس خنده دار مد های روز دنیا ایران



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 21:16 | نویسنده : رضا و بروبچ |
مسافر تاکسی آهسته روی شونه راننده زد چون می خواست ازش یه سوال بپرسه ... راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد. نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس. از جدول کنار خیابون رفت بالا. نزدیک بود که چپ کنه... اما کنار یک مغازه توی پیاده رو متوقف شد... برای چند ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد.


سکوت سنگینی حکمفرما بود تا اینکه راننده رو به مسافر کرد و گفت: «هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن، من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!» مسافر عذرخواهی کرد و گفت: «من نمی دونستم که یه ضربه کوچولو این همه تو رو می ترسونه.»

راننده جواب داد: «واقعا تقصیر تو نیست. امروز اولین روزیه که به عنوان یه راننده تاکسی دارم کار می کنم، آخه من 25 سال راننده ماشین جنازه کش بودم!»

 



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 21:15 | نویسنده : رضا و بروبچ |

عکس ترول ایرانی خفن آتش گرفتن کارنامه



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 21:7 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 21:4 | نویسنده : رضا و بروبچ |

 

 



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 21:1 | نویسنده : رضا و بروبچ |

آموزش تصویری روش های حمل بیمار و مصدوم



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 20:59 | نویسنده : رضا و بروبچ |

عکس باحال بغل کردن بچه ها



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 20:46 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : یک شنبه 25 تير 1391 | 20:40 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 17:2 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 17:1 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 17:0 | نویسنده : رضا و بروبچ |

لطفا تا لود کامل تصویر کمی صبر نمایید.



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 16:52 | نویسنده : رضا و بروبچ |

 

 

 

 

 



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 16:49 | نویسنده : رضا و بروبچ |

بیچاره خبر نداره می خوان باهاش چیکار کنن ...!!

 



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 16:42 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 16:40 | نویسنده : رضا و بروبچ |

.

.

.

.

.

.

.

.

.



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 16:39 | نویسنده : رضا و بروبچ |

 

 



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 16:30 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 16:29 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 16:25 | نویسنده : رضا و بروبچ |


تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391 | 16:6 | نویسنده : رضا و بروبچ |

Self defense lucha libre1 اینجوری از یک زن کتک خوردین؟!



تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391 | 12:58 | نویسنده : رضا و بروبچ |

 

 

gorbe khoshbakht من و این همه خوشبختی محاله !!

securedownload1 من و این همه خوشبختی محاله !!



تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391 | 12:57 | نویسنده : رضا و بروبچ |

خاطــرات عــزرائیــل

 

yasgroup.ir khaterat خاطــرات عــزرائیــل

 

 

شنبه:

امروز رو مثلا گذاشته بودم واسه استراحت و رسیدگی به کارهای شخصی ام ولی مگه این مردم میذارن؟!

 

یکشنبه:

امروز واقعا اعصابم خورد بود چون به هیچکدام از کارهای اداریم نرسیدم.

۸۷۵۳ تصادفی ،۶۸۹۳ اعدامی،۹۸۷۲ تزریقی، ۴۴۵۹۶ ایدزی، و یک نفر بالای ۱۴۵ سال سن رو واسه خاطر یک آدم عوضی وقت نشناس از دست دادم…. برای خودکشی اونقدر قرص خواب خورده بود که هر کاری میکردم دیگه روحش بیدار نمیشد!

 

دوشنبه:

رفتم بیمارستان ویزیت یکی از مریضا. دور تختش اونقدر شلوغ بود که نمیتونستم برم جلو. همه روپوش سفید پوشیده بودن و داشتند تند تند یادداشت برمیداشتن. هر جور بود راهو باز کردم و رفتم بالای سر مریض، اما دیدم دانشجوهای پرستاری قبل از من کشتنش. اگه دیر تر رسیده بودم ممکن بود حتی روحشم ناقص کنن!

از همکاری بدم نمیاد، ولی بشرط اینکه قبلا با من هماهنگ بشه وگرنه خوشم نمیاد کسی تو تخصصم دخالت کنه .

 

سه شنبه:

مادره بادوتا بچه اش میخواستن از خیابون رد شن. اول دست یکی از بچه ها رو گرفتم،اما دیدم اون یکی داره نیگام میکنه. دست اون یکی رو هم گرفتم،اما دیدم مادره داره یه جوری نگام میکنه.اومدم دست خودشم بگیرم،اما دیدم یه عوضی با ماشین همچی با سرعت داره میاد طرفمون که اگه خودمو کنار نکشم ممکنه به خودمم بزنه. با یک اشاره ماشینش منحرف شد و کوبید به درخت.به خودم که اومدم دیدم مادره و بچه هاش از خیابون رد شدن و برای تشکر دارن برام دست تکون میدن. منم براشون دست تکون دادم و برای اینکه دست خالی نرم همونی که کوبیده بود به درخت رو با خودم بردم.اونقدر خورده بود که روحشم یه جورایی نئشه بود و فکر کنم هنوزم که هنوزه نفهمیده مرده!

 

چهار شنبه:

خیلی عجله داشتم،اما وایستادم تا دعواشونو ببینم. چون جای دیگه کار داشتم خواستم برم، ولی دیدم یکیشون داره فحش های بد بد میده.اونقدر ازش بدم اومد که توی راه بهش گفتم: اگه زبونتو نیگه داشته بودی الان نه خودت چاقو خورده بودی و نه دست من زخمی میشد! الان چند ساعته که همه کارهامو ول کردمو دارم روحش رو پنچرگیری میکنم!

 

پنج شنبه:

اونقدر از برج ایفل برام تعریف کرده بودند که هوس کردم این آخر هفته ای برم اونجا و یه دیدی بندازم. وقتی رسیدم بالای برج، دیدم یه آقایی با دوربینش رفته رو لبه وایستاده تا از منظره پایین عکس بگیره.راستش ترسیدم بیفته. با خودم گفتم اگه کمکش نکنم ممکنه همچی بخوره زمین که دیگه قابل شناسائی نباشه. با احتیاط رفتم جلو بگیرمش نیفته اما تو یه لحظه جفتمون چنان هل شدیم که روحش موند دست من و جونش پرت شد پائین! باور کنید اصلا تو برنامم نبود.

 

جمعه:

بابا ولم کنید جمعه که تعطیله



تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391 | 12:51 | نویسنده : رضا و بروبچ |

IMAGE634752506124921985 عاقبت مزاحمت برای دختران در چین + عکس



تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391 | 12:49 | نویسنده : رضا و بروبچ |

IMAGE634752501693422202 عاقبت تحصیل خانم ها



تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391 | 12:48 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391 | 12:30 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391 | 12:26 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : شنبه 17 تير 1391 | 22:4 | نویسنده : رضا و بروبچ |




تاريخ : شنبه 17 تير 1391 | 22:1 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : پنج شنبه 15 تير 1391 | 19:8 | نویسنده : رضا و بروبچ |


تاريخ : پنج شنبه 15 تير 1391 | 19:5 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : چهار شنبه 14 تير 1391 | 16:40 | نویسنده : رضا و بروبچ |


تاريخ : یک شنبه 11 تير 1391 | 20:49 | نویسنده : رضا و بروبچ |



تاريخ : یک شنبه 11 تير 1391 | 20:48 | نویسنده : رضا و بروبچ |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.